باران می‌بارد امشب

ساخت وبلاگ

یادم آید زیر باران با تو بودم با تو تنها
زیر باران با تو بودم زیر باران با تو تنها

باران می بارد امشب دلم غم دارد امشب
آرام جان خسته ره می سپارد امشب

این کلام آخرینت برده میل زندگی را از سر من
گفته ای شاید بیایی از سفر اما نمیشه باور من

رفتنت را کرده باور التماسم را ببین در این نگاهم
زیر باران گریه کردم بلکه باران شوید از قلبم گناهم

این کلام آخرینت برده میل زندگی را از سر من
گفته ای شاید بیایی از سفر اما نمیشه باور من

کی رود از خاطر من آخرین بوسه شبی در زیر باران
رفتی و کردم صدایت اما در آغوش شب گشتی تو پنهان

گرید به حالم کوه و در و دشت از این جدای
می نالد از غم این دل دمادم فردا کجایی

سفر بخیر سفر بخیر مسافر من
گریه نکن گریه نکن به خاطر من

باران می بارد امشب دلم غم دارد امشب
آرام جان خسته ره می سپارد امشب

در نگاهت مانده چشمم شاید از فکر سفر برگردی امشب
از تو دارم یادگاری سردی این بوسه را پیوسته بر لب

قطره قطره اشک چشمم می چکد با نم نم باران به دامن
بسته ای بار سفر را با تو ای عاشق ترین بد کرده ام من

رنگ چشمت رنگ دریا سینه ی من دشت غم ها

دل نوشت های من به یار قدیمی...
ما را در سایت دل نوشت های من به یار قدیمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4nazmn325 بازدید : 211 تاريخ : جمعه 14 بهمن 1401 ساعت: 23:09