این توضیح مختصر اولین دیدگاهت اینجاست که همه محتویات اینجا رو جواب می ده... «شنبه ۹ بهمن ۱۳۸۹ ساعت: 20:10 | توسط: عروس قصه | سلام و خداحافظ. همیشه یه جا شروع میشه یه جا هم تموم میشه.» ساعت و تاریخ رو شاید بشه باهاش کنار اومد... ولی اسمی که باهاش نظر دادی داره یه عمری می سوزونه من رو... خوش باشی و برات آرزوی بهترین ها رو دارم... بخوانید, ...ادامه مطلب
این توضیح مختصر اولین دیدگاهت اینجاست که همه محتویات اینجا رو جواب می ده... «شنبه ۹ بهمن ۱۳۸۹ ساعت: 20:10 | توسط: عروس قصه | سلام و خداحافظ. همیشه یه جا شروع میشه یه جا هم تموم میشه.» ساعت و تاریخ رو شاید بشه باهاش کنار اومد... ولی اسمی که باهاش نظر دادی داره یه عمری می سوزونه من رو... خوش باشی و برات آرزوی بهترین ها رو دارم... بخوانید, ...ادامه مطلب
این توضیح مختصر اولین دیدگاهت اینجاست که همه محتویات اینجا رو جواب می ده... «شنبه ۹ بهمن ۱۳۸۹ ساعت: 20:10 | توسط: عروس قصه | سلام و خداحافظ. همیشه یه جا شروع میشه یه جا هم تموم میشه.» ساعت و تاریخ رو شاید بشه باهاش کنار اومد... ولی اسمی که باهاش نظر دادی داره یه عمری می سوزونه من رو... خوش باشی و برات آرزوی بهترین ها رو دارم... بخوانید, ...ادامه مطلب
بی تو این شهر برایم قفسی دلگیر استشعر هم بی تو به بغضی ابدی زنجیر استآن چنان می فشرد فاصله راه نفسمکه اگر زود، اگر زود بیایی دیر استرفتنت نقطه پایان خوشی هایم بوددلم از هر چه و هر کس که بگویی سیر استسایه ای مانده ز من بی تو که در آینه همطرح خاکستری اش گنگ ترین تصویر استخواب دیدم که برایم غزلی میخواندیدوستم داری و این خوب ترین تعبیر استکاش میبودی و با چشم خودت میدیدیکه چگونه نفسم با غم تو درگیر استتارهای نفسم را به زمان میبافمکه تو شاید برسی، حیف که بی تاثیر است بخوانید, ...ادامه مطلب
سلامچه عجباز این ورا؟ یادی از فقیر و فقرا کردی... یا همون راه گم کردی...خدا رو شکر منم خوبم و میگذرونم... چطور دلتنگی که یه سر نمیایی توی تلگرام حرف بزنیم که من هر روز چک میکنم...تو خوبی؟ خوشی؟ بخوانید, ...ادامه مطلب
کجایی که تنهایی و بی کسیبا من آشنا کرده حس غموببین داغ دوری از آغوش توبه زانو در آورده احساسموهمه فکر و ذکرم شدی و هنوزداره آب می شه دلم پای توببین قفل لبهای من وا شدهمن و قصه گو کرده چشمای توخیالم رو از عمق دلواپسیتا رویای بوسیدنت می برمسکوت شبو، گریه پر می کنهشبایی که از خواب تو می پرمنشد قسمتم باشی و پیش توبه لبخند هر روزت عادت کنممنو محو چشمای مستت کنیتو رو مثل کعبه عبادت کنممن این کنج زندون، ماتم زدهتو بیرون از این جا تو رویای منمن این گوشه جای تو غم می خورمتو بیرون از این میله ها جای مندارم تو هوای تو پر میزنمداری غصه هامو نفس می کشیبه یادت رها می شم از این قفستو از غصه ی من نفس می کشیاز این شهر خاکستری دلخورماز این بغض پیچیده تو لحظه هامتو این روزهای پر از بی کسیتو تنها،تنها تو موندی برامنباید چشمامون از عشق تر بشهبه خشکی این شهر بر می خورههنوزم یکی توی پس کوچه هاداره عاشقی ها رو سر می برهDownload بخوانید, ...ادامه مطلب
مث چشامیمث نفس کشیدن شُدی برام هوامیبرو به هر کی پرسید ازت چرا باهامیبگو خدامی…تن تو داغه تو توی هر یه پلکی که میزنی اتفاقهتو که تو خونمی…کل این جهان به چشمم همین اتاقهمث قلبم مث رویام، مث جونم مث چشماممیدونم باورش سخته…من اینجوری تورو میخوام، من اینجوری تو رو میخوام...تو همه ی لحظه هام…من از وقتی تورو دیدم زمان یک ثانیم نگذشتمگه میشه تورو دید و به قبل دیدنت برگشت…مگه میشه تورو دید و از این ریا گذشتتو یه پناهی…تو مثِ فرصته آخر، تو تهِ راهیواسه ی من که شب دُنیامو گرفته ماهی…سقف رویای من!! قلب دُنیای من!فردای من…مث قلبم مث رویام! مث جونم مث چشماممیدونم باورش سخته…من اینجوری تورو میخوام! من اینجوری تو رو میخوامتو همه ی لحظه هام…من از وقتی تورو دیدم زمان یک ثانیم نگذشتمگه میشه تورو دید و به قبل دیدنت برگشت…مگه میشه تورو دید و از این ریا گذشتبا صدای روزبه بمانیبا صدای شادمهر بخوانید, ...ادامه مطلب
این توضیح مختصر اولین دیدگاهت اینجاست که همه محتویات اینجا رو جواب می ده... «شنبه ۹ بهمن ۱۳۸۹ ساعت: 20:10 | توسط: عروس قصه | سلام و خداحافظ. همیشه یه جا شروع میشه یه جا هم تموم میشه.» ساعت و تاریخ رو شاید بشه باهاش کنار اومد... ولی اسمی که باهاش نظر دادی داره یه عمری می سوزونه من رو... خوش باشی و برات آرزوی بهترین ها رو دارم... بخوانید, ...ادامه مطلب
سلام. قربانت، تنت سلامت باشه. من خوبم خدا رو شکر.والا یادم نیست اصلا... ولی بعد تو من تا این لحظه با لیلا شاید در کل ده کلمه به جز سلام دادن حرف نزدم، خودش هم دیگه روش نمیشه اصلا با من یه کلمه هم حرف بزنه و من هم اصلا حرف نمیزنم باهاش... یه بار هم خانومم گیر داده بود که تو با بقیه دخترای فامیل درحد چند کلمه حرف میزنی، با لیلا چرا هیچی جز سلام حرف نمیزنی! نمیدونم چطور پیچوندمش ولی دیگه نپرسید... اگه هم در مورد کتاب یاسمین بهش گفته باشم همون زمان خودت یا قبلش بوده... هی کاوه بیچاره رمان یاسمین... یادش بخیر... من اون سمت میام باید به یه بهونهای بیام یا نه؟ بعدشم بیام توی لونه زنبور؟ , ...ادامه مطلب
خدا مارو برای هم نمیخواست فقط میخواست همو فهمیده باشیم!بدونیم نیمه ی ما مال ما نیست فقط خواست نیممونو دیده باشیم!تموم لحظه های این تب تلخ خدا از حسرت ما با خبر بود…خودش مارو برای هم نمیخواست خودت دیدی دعامون بی اثر بود…چه سخته مال هم باشیم و بی هم میبینم میری و میبینی میرم…تو وقتی هستی اما دوری از من نه میشه زنده باشم نه بمیرم!نمیگم دلخور از تقدیرم اما تو میدونی چقدر دلگیره این عشق!فقط چون دیر باید میرسیدیم داره رو دست ما میمیره این عشق…تموم لحظه های این تب تلخ خدا از حسرت ما با خبر بود…خودش مارو برای هم نمیخواست خودت دیدی دعامون بی اثر بود!خدا مارو برای هم نمیخواست فقط میخواست همو فهمیده باشیم…بدونیم نیمه ی ما مال ما نیست فقط خواست نیممونو دیده باشیم!دریافت فایل بخوانید, ...ادامه مطلب
سلام. چند وقتی هست هر روز یا یه روز در میون خوابت رو میبینم! خبری هست؟اگه میتونی بیا تلگرام یکم حرف بزنیم... لینکش پایین تر هست... خوشحال میشم. بخوانید, ...ادامه مطلب
خيلي وقته که به خوابم نمي يايتويي که تموم دنياي منيديگه شعراي منو نمي خونيتويي که تنها دليل بودنيخيلي وقته که صداي پاي تواين سکوت کهنه رو نمي شکنهبعد تو انگاري تنهايي دارهبه دلم رنگ زمستون مي زنهتو که نيستي آسمون واسه گلهاقطره باروني نمي باره ديگهتو که نيستي مهربونيت ديگه نيستتو شبهام هيچ کسي قصه نمي گهنمي خوام باور کنم که تو دلتواسه من جايي نداري مهربونبسٌمه غربت تنگ اين قفسپرامو ديگه به آتيش نکشوننذار شونههام تو دست بي کسيبي تو تا هميشه تنها بمونهراز پر کشيدنو از اين قفسغير تو آخه کسي نمي دونهتو که نيستي آسمون واسه گلهاقطره باروني نمي باره ديگهتو که نيستي مهربونيت ديگه نيستتو شبهام هيچ کسي قصه نمي گهخيلي وقته که به خوابم نمي يايتويي که تموم دنياي منيديگه شعراي منو نمي خونيتويي که تنها دليل بودنيخيلي وقته که صداي پاي تواين سکوت کهنه رو نمي شکنهبعد تو انگاري تنهايي دارهبه دلم رنگ زمستون مي زنهتو که نيستي آسمون واسه گلهاقطره باروني نمي باره ديگهتو که نيستي مهربونيت ديگه نيستتو شبهام هيچ کسي قصه نمي گه بخوانید, ...ادامه مطلب
یادم آید زیر باران با تو بودم با تو تنهازیر باران با تو بودم زیر باران با تو تنهاباران می بارد امشب دلم غم دارد امشبآرام جان خسته ره می سپارد امشباین کلام آخرینت برده میل زندگی را از سر منگفته ای شاید بیایی از سفر اما نمیشه باور منرفتنت را کرده باور التماسم را ببین در این نگاهمزیر باران گریه کردم بلکه باران شوید از قلبم گناهماین کلام آخرینت برده میل زندگی را از سر منگفته ای شاید بیایی از سفر اما نمیشه باور منکی رود از خاطر من آخرین بوسه شبی در زیر بارانرفتی و کردم صدایت اما در آغوش شب گشتی تو پنهانگرید به حالم کوه و در و دشت از این جدایمی نالد از غم این دل دمادم فردا کجاییسفر بخیر سفر بخیر مسافر منگریه نکن گریه نکن به خاطر منباران می بارد امشب دلم غم دارد امشبآرام جان خسته ره می سپارد امشبدر نگاهت مانده چشمم شاید از فکر سفر برگردی امشباز تو دارم یادگاری سردی این بوسه را پیوسته بر لبقطره قطره اشک چشمم می چکد با نم نم باران به دامنبسته ای بار سفر را با تو ای عاشق ترین بد کرده ام منرنگ چشمت رنگ دریا سینه ی من دشت غم ها بخوانید, ...ادامه مطلب
سلامخواهش میکنم، نگو اینطوری میدونم توام مشکلات داری و منم مشکلاتم یکی دو تا نیست ولی شاید باور کردنش برات غیر ممکن باشه، ولی یکی از دلایل زنده بودن من خودت هستی و همیشه بدون توی دلم یه جای خاصی رو داری که هیچ شخص یا چیزی اون رو هیچ وقت نمیتونه پر کنه...مواظب خودت باش... فعلا. بخوانید, ...ادامه مطلب
امیدوارم حال دلت خوب باشه و این روزهای سخت رو بتونی زودی سپری کنی...شرمنده دیر جواب دادم چون اصلا نه دسترسی داشتم به اینترنت و نه وقت... خیلی این روزها کم میخوابم و نابود دارم میشم و فشار زیادی روم هست... کاش زودی تموم بشه این روزها بتونیم برگردیم سراغ زندگیمون...بگذریم، اسمهای خوبی انتخاب کرده بودی دستت درد نکنه، من خودم با «م» ماهلین و مرسانا رو دوست داشتم ولی خواستم با «م» نباشه... شخصا از اسم «رستا» خوشم اومد و پیشنهاد هم که دادم دو نفر دیگه هم خوششون اومد و فعلا این رو انتخاب کردیم تا یه ماه بعدی ببینیم چی میشه :)خودت چطوری؟ پرند یکی دو روز پیش صدای انفجار از فاز ۶ اومده بود، نترسیدی که؟چند وقتی هست زیاد خوابت رو میبینم... خبریه؟ بخوانید, ...ادامه مطلب