دل نوشت های من به یار قدیمی

متن مرتبط با «عشق اجاره ای» در سایت دل نوشت های من به یار قدیمی نوشته شده است

من و این شهر

  • بی تو این شهر برایم قفسی دلگیر استشعر هم بی تو به بغضی ابدی زنجیر استآن چنان می فشرد فاصله راه نفسمکه اگر زود، اگر زود بیایی دیر استرفتنت نقطه پایان خوشی هایم بوددلم از هر چه و هر کس که بگویی سیر استسایه ای مانده ز من بی تو که در آینه همطرح خاکستری‌ اش گنگ‌ ترین تصویر استخواب دیدم که برایم غزلی میخواندیدوستم داری و این خوب‌ ترین تعبیر استکاش میبودی و با چشم خودت میدیدیکه چگونه نفسم با غم تو درگیر استتارهای نفسم را به زمان میبافمکه تو شاید برسی، حیف که بی تاثیر است بخوانید, ...ادامه مطلب

  • کجایی تو

  • کجایی که تنهایی و بی کسیبا من آشنا کرده حس غموببین داغ دوری از آغوش توبه زانو در آورده احساسموهمه فکر و ذکرم شدی و هنوزداره آب می شه دلم پای توببین قفل لبهای من وا شدهمن و قصه گو کرده چشمای توخیالم رو از عمق دلواپسیتا رویای بوسیدنت می برمسکوت شبو، گریه پر می کنهشبایی که از خواب تو می پرمنشد قسمتم باشی و پیش توبه لبخند هر روزت عادت کنممنو محو چشمای مستت کنیتو رو مثل کعبه عبادت کنممن این کنج زندون، ماتم زدهتو بیرون از این جا تو رویای منمن این گوشه جای تو غم می خورمتو بیرون از این میله ها جای مندارم تو هوای تو پر میزنمداری غصه هامو نفس می کشیبه یادت رها می شم از این قفستو از غصه ی من نفس می کشیاز این شهر خاکستری دلخورماز این بغض پیچیده تو لحظه هامتو این روزهای پر از بی کسیتو تنها،تنها تو موندی برامنباید چشمامون از عشق تر بشهبه خشکی این شهر بر می خورههنوزم یکی توی پس کوچه هاداره عاشقی ها رو سر می برهDownload بخوانید, ...ادامه مطلب

  • خدای ما

  • خدا مارو برای هم نمیخواست فقط میخواست همو فهمیده باشیم!بدونیم نیمه ی ما مال ما نیست فقط خواست نیممونو دیده باشیم!تموم لحظه‏ های این تب تلخ خدا از حسرت ما با خبر بود…خودش مارو برای هم نمی‏خواست خودت دیدی دعامون بی ‏اثر بود…چه سخته مال هم باشیم و بی هم می‏بینم میری و می‏بینی میرم…تو وقتی هستی اما دوری از من نه میشه زنده باشم نه بمیرم!نمیگم دلخور از تقدیرم اما تو میدونی چقدر دلگیره این عشق!فقط چون دیر باید میرسیدیم داره رو دست ما میمیره این عشق…تموم لحظه‏ های این تب تلخ خدا از حسرت ما با خبر بود…خودش مارو برای هم نمی‏خواست خودت دیدی دعامون بی ‏اثر بود!خدا مارو برای هم نمیخواست فقط میخواست همو فهمیده باشیم…بدونیم نیمه ی ما مال ما نیست فقط خواست نیممونو دیده باشیم!دریافت فایل بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ای دل خوش من...

  • ‏گیرم که برکنی دل سنگین ز مهر منمهر از دلم چگونه توانی که برکنیاز من گمان مبر که بیاید خلاف دوستور متفق شوند جهانی به دشمنیبا مدعی بگوی که ما خود شکسته‌ایممحتاج نیست پنجه که با ما درافکنیسعدی, ...ادامه مطلب

  • رویای من

  • رويايي دارم و آن را تا انتهاي دنيا با خود خواهم برد،همچون جنازه اي بر دوش سربازي كه مرگ را باور ندارد... , ...ادامه مطلب

  • و من هنوز ایستاده ام...

  • قطار می‌رود تو می‌روی تمام ایستگاه می‌رود و من چقدر ساده‌ام که سال‌های سال در انتظار توکنار این قطارِ رفته ایستاده,‌ام... #قیصر_امین‌پور , ...ادامه مطلب

  • ره عشق

  • این توضیح مختصر اولین دیدگاهت اینجاست که همه محتویات اینجا رو جواب می ده... «شنبه ۹ بهمن ۱۳۸۹ ساعت: 20:10 | توسط: عروس قصه | سلام و خداحافظ. همیشه یه جا شروع میشه یه جا هم تموم میشه.» ساعت و تاریخ رو شاید بشه باهاش کنار اومد... ولی اسمی که باهاش نظر دادی داره یه عمری می سوزونه من رو... خوش باشی و برات آرزوی بهترین ها رو دارم... Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • هوای تو

  • این توضیح مختصر اولین دیدگاهت اینجاست که همه محتویات اینجا رو جواب می ده... «شنبه ۹ بهمن ۱۳۸۹ ساعت: 20:10 | توسط: عروس قصه | سلام و خداحافظ. همیشه یه جا شروع میشه یه جا هم تموم میشه.» ساعت و تاریخ رو شاید بشه باهاش کنار اومد... ولی اسمی که باهاش نظر دادی داره یه عمری می سوزونه من رو... خوش باشی و برات آرزوی بهترین ها رو دارم... Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • حکایت ما

  • این توضیح مختصر اولین دیدگاهت اینجاست که همه محتویات اینجا رو جواب می ده... «شنبه ۹ بهمن ۱۳۸۹ ساعت: 20:10 | توسط: عروس قصه | سلام و خداحافظ. همیشه یه جا شروع میشه یه جا هم تموم میشه.» ساعت و تاریخ رو شاید بشه باهاش کنار اومد... ولی اسمی که باهاش نظر دادی داره یه عمری می سوزونه من رو... خوش باشی و برات آرزوی بهترین ها رو دارم... Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • و اما عشق...

  • آنچه گذشت: تابستون 87 جرقه ای بود که پاییز 87 آتش گرفت و تابستون 88 در اوج خودش بود تا اینکه... تا اینکه رفته رفته این آتیش کم و زیاد می شد تا مرز خاموشی می رفت و باز با دمی قوت می گرفت ولی قوتش به تابستون 89 نرسید... خاطره ها گواه اون روزها بودند... شب نخوابیدن و اشک ریختن... با سِیلی از آدم های مخالف طرف شدن و ...حال: هنوز هم بعضی حرف ها و بعضی چیزها مانع از این می شه که اون روزها رو فراموش کنم... زباناً می گم فراموش کردم ولی دلم... این که دیگه دروغ بلد نیست... درسته عشق اول بود ولی نصیب دیگری بود... خیلی از عشق های اول عاقبتشون همین می شه... ولی الان که از اون سالها؛ سالهاست که می گذره می‌,اما,عشق ...ادامه مطلب

  • یک حکایت از ملا نصرالدین

  • روزی دوستی از ملانصرالدین پرسید : ملا ، آیا تا بحال به فکر ازدواج افتادی ؟ملا در جوابش گفت : بله ، زمانی که جوان بودم به فکر ازدواج افتادم...دوستش دوباره پرسید : خب ، چی شد ؟ملا جواب داد : بر خرم سوار شده و به هند سفر کردم ، در آنجا با دختری آشنا شدم که بسیار زیبا بود ولی من او را نخواستم ، چون از م, ...ادامه مطلب

  • عشق

  • اینو ۶ سال پیش توی فیس بوکم گذاشته بودم الان دیدم زده از روش ۶ سال گذشته: گــفتـی که به احــترام دل باران باشبـاران شـــدم و به روی گـل بـاریدمگفــتـی که بـبـــوس روی نـیلوفـر رااز عـشــق تو گونه های او بوســیدمگفـتی که سـتاره شو دلی روشن کنمن هــمـــچو گــل ســـتاره ها تـابیدمگفتـی که بـرای باغ دل پیـچک باشبر یاســــمـن نـــگاه تـــو پــیـــچــیدمگــفتی که بـرای لــحظه ای دریا شودریــا شدم و تـــورا به ســـاحل دیدمگفتی که بیا و لحظه ای مجنون باشمجــنون شــدم و ز دوریــت نالیــــدمگفــتی که شـکوفه کن به فصل پاییزگـــُـــل دادم و با تــرنمــــ,عشق,عشق بازی,عشق النساء,عشق ممنوع,عشق ودموع,عشق اجاره ای,عشق من,عشقم,عشق حرف حالیش نمیشه,عشق یعنی ...ادامه مطلب

  • خبرهای جدید

  • ادامه...,خبرهای جدید,خبرهای جدید افغانستان,خبرهای جدید از,خبرهای جدید از ترکیه,خبرهای جدید ترکیه,خبرهای جدید پرسپولیس ...ادامه مطلب

  • پاییز

  • ‏دارد پاییز می رسد انار نیستمکه برسم به دست های توبرگم...پُر از اضطرابِ افتادن... ...,پاییز,پاییز طلایی,پاییز تنهایی,پاییز شعر,پاییز صحرا,پاییزان,پاییز آمد,پاییز پدر سالار,پاییز آمد در میان درختان ...ادامه مطلب

  • بازم پاییز

  • بدترین اتفاق در پاییز آن است، که کسی برود؛ رفتن های پاییز با رفتن های دیگر فرق می کند، رفتن های پاییز در سکوت انجام می شوند، رفتن های پاییز شوخی سرشان نمی شود، و زندگی این را به ما خوب یاد داده بود. آدم هایی که در پاییز می روند، هرگز بر نمی گردند، حتی اگر برگردند، دیگر آن آدم سابق نیستند، و این خاصیت پاییز است که همه چیز را تغییر می دهد؛ خیابان ها را، کوچه ها را، پنجره ها را، خاطره ها را، درخت ها را و بیشتر از همه، آدم ها را ... ...,بازم پاییز,بازم پاييز و برگ زرد,بازم یه پاییز دوباره بارون,بازم یه پاییز,پدرام باطنی بازم پاییز ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها